.

.

در آن سال‌ها ساعت‌های مچی دیجیتالی، که به آن‌ها ساعت کامپیوتری می‌گفتیم، برایم جذابیت خاصی داشت.

روی این ساعت‌ها خیلی کار کردم و از مدارهای آن برای منظورهای دیگری استفاده کردم. یکی از موارد در سال 13۶۷ این بود که از تایمر و زنگ بیدارباش آن‌ها برای راه‌اندازی دستگاه تزریق پلاستیک استفاده کردم!

موضوع به این صورت بود که خروجی صوتی شماطه‌ی ساعت را تقویت کردم و به یک ترانزیستور و یک رله دادم. سپس با تنظیم زنگ بیدارباش آن، صبح‌ها پیش از این که کارگران به کارگاه بیایند، دستگاه تزریق پلاستیک را روشن می‌کرد تا المنت‌های حرارتی آن گرم شوند و ماشین آماده‌ی تزریق پلاستیک مذاب به داخل قالب شود.

یکی از همین تایمرها را هم برای خودم ساخته بودم، برای سحرهای ماه رمضان که سر وقت رادیو را روشن می‌کرد تا به موقع بیدارمان کند. شاید الان با وجود این تایمرهای قابل برنامه‌ریزی این کارها عجیب به نظر بیاد و حتی خواندن آن لبخند حیرت بر لب خواننده‌ی امروز بیاورد، ولی آن زمان، که خیلی هم دور نیست و فقط 30 سال با این لحظه فاصله دارد، امکانات نبود، حداقل برای من امکانات بسیار محدود بود و چنین شرایطی سبب می‌شد که من دست به این خلاقیت‌ها بزنم و از این کارها می‌کردم.

همان زمان، در سال‌های 1369-1370 چند نفری از دوست و آشناها از من خواستند تا از همان ساعت‌های دیجیتالی برایشان بسازم ولی به خاطر این که آن مدل خاص ساعت دیجیتال، که پیش از این گفتم که ۲۴ خروجی داشت قدیمی بود و کمیاب، دیگر پیدا نکردم و نتوانستم باز هم از آن بسازم.

توضیح این که، هسته‌ی مرکزی ساعت‌های مچی کامپیوتری جدید فقط ۱۳خروجی داشتند و به طرز عجیبی به دیجیت‌ها وصل شده بودند.

این‌جا لازم است برای یادآوری یک "توضیح واضحات" بدهم: در دیسپلی‌های «چند سون‌سگمنتی» معمولا قطعات هم‌نام سگمنت‌ها در همه‌ی دیسپلی‌ها (a.b.c...f.g) به هم متصل هستند ولی برای کاتود یا آنود آن‌ها اتصال جداگانه قرار داده شده است. بدین ترتیب، مثلا در یک دیسپلی با ۴ سون‌سگمنت ۱۱ خروجی داریم: 7 اتصال برای سگمنت‌ها و 4 اتصال برای کاتود (یا آنود) هر یک از سون‌سگمنت‌ها. از طرف دیگر، در آن مدل ساعتی که من رویش کار کرده بودم ۲۴ خروجی داشتیم که هر سگمنت خروجی جداگانه داشت و هر سون‌سگمنت یک خروجی مشترک (آنود یا کاتود) و یکی هم برای نقطه‌های ثانیه داشت. ولی ساعت‌های کامپیوتری جدید ۱۳ خروجی داشت که با هیچکدام سازگار نبود!

خیلی در مورد چگونگی کارکرد آن فکر کردم و حتی یک بار با کمک همان دوستی که طرح را به من داده بود و در جهاد دانشگاهی آشنا داشت، به آن‌جا رفتم و با اسیلوسکوپ جهاد دانشگاهی کلی آن را زیر و رو کردم... ولی چیزی دستگیرم نشد.

من دست‌بردار نبودم و بار دیگر همان سیم خروجی بلندگوی رادیو، که گفتم اگر پشت ال.سی.دی. ساعت می‌گذاشتم قطعه‌ی معادلش روشن می‌شد را چاره‌ساز دیدم.

دردسرتان ندهم، بعد از کلّی ور رفتن با همان سیم و ال.سی.دی. ساعت، بالاخره به راز این نمایشگر پی بردم. به طرز عجیبی وصل بود. اگر بخواهم توضیح بدهم وقت‌گیر است، ولی بعد از پایان نگارش این خاطرات، مطلبی در مورد یک ساعت دیجیتالی فارسی‌شده خواهم گذاشت و در مورد این نمایشگرها در آن توضیح خواهد داد.

ممکن است امروزه این مطالب برای بعضی دوستان مضحک به نظر بیاید، ولی روزگاری دغدغه من همین‌ها بود... روزگاری که جوان بودم و جویای نام...

.

ادامه دارد...

بخش پیشین

بخش بعدی

.

.

www.etesalkootah.ir ||   2018-11-27© 

2015 www.etesalkootah.ir  © All rights reserved.

تمامی حقوق برای www.etesalkootah.ir محفوظ است. بیان شفاهی بخش یا تمامی یک مطلب از www.etesalkootah.ir در رادیو،  تلویزیون و رسانه های مشابه آن با ذکر واضح "اتصال کوتاه دات آی آر" بعنوان منبع مجاز است. هر گونه  استفاده  کتبی از بخش یا تمامی هر یک از مطالب www.etesalkootah.ir در سایت های اینترنتی در صورت قرار دادن لینک مستقیم و قابل "کلیک" به آن مطلب در www.etesalkootah.ir مجاز بوده و در رسانه های چاپی نیز در صورت چاپ واضح "www.etesalkootah.ir" بعنوان منبع مجاز است.

.