.
.
آیا باید از یک گسست الکترونیکی وحشت داشت؟
خودروسازان مجبور به بستن خط تولید خود شدهاند. کنسولهای بازی ویدیویی جدید در هیچ کجا یافت نمیشود. رهبران سیاسی وحشت زدهاند: کمبود نیمهرساناها که به صنعت جهانی در یک سال گذشته آسیب رسانده، به بحرانی ژئوپلیتیک شبیه شده است. این امر آیههای مقدس «تجارت آزاد» را به صورتی بیرحمانه زیر سوال میبرد. اما آیا دولتها میتوانند استقلال دیجیتالی خود را تضمین کنند؟
کمبود جهانی نیمهرساناها پیامدهای عجیبی به ویژه از نظر ژئوپلیتیک دارد. موضوع چیست؟ در یک سال گذشته، تولیدکنندگان برای به دست آوردن این تراشههای الکترونیکی ضروری برای دستگاههای روزمره، از رایانه گرفته تا توستر، از ماشین لباسشویی تا کنسولهای بازی ویدیویی، مشکل پیدا کردهاند. در ماه مه گذشته، کنسرسیومی از شرکتهای آمریکایی از رییسجمهور کره جنوبی درخواست کرد تا آقای لی جایه یونگ، رییس سابق سامسونگ را که در حال حاضر به اتهام فساد در حال گذراندن دوران محکومیت خود است، عفو کند(١). برای مقابله با آسیبپذیری ایالات متحده برای تامین تراشهها، سامسونگ باید برنامههای سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری خود در این کشور را بدون تاخیر پیش ببرد. واشنگتن با در خطر بودن استقلال الکترونیکی خود، ناگهان گفتمان احترام به حاکمیت قانون و روندهای حقوقی خود را به فراموشی سپرد ...
چنین بحرانی میتوانست روشنفکران مکتب فرانکفورت، منتقدان برجسته جامعه مصرفی را، با افشای سفاهت بنیادین «شهرهای هوشمند»، شاد کند: کمبود تراشه نیاز شهوانی ما به خودنمایی با خریدهای الکترونیکی را به تأخیر انداخته است. بدون وجود این نیمههادیها که گاهی قیمت آنها برای هر قطعه فقط ١ دلار است، نمیشود گولزنکهای آخرین مد، شیک، فانتزی و گران قیمت را به کار انداخت. خودرو برقی، تلفن هوشمند، یخچال هوشمند و مسواک متصل به شبکه هم در سیاهچالهی بزرگ سرمایهداری جهانی ناپدید میشوند، گویی دشمنی نامریی به نمایشگاه لوازم الکترونیکی مصرفی لاس وگاس اعلام جنگ داده است.
هر قدر هم این بحران غافلگیرکننده باشد، به هیچ وجه غیر معمول نیست: وفور و کمیابی در بازار ریزتراشهها بصورتی متناوب ظاهر میشود. با این حال، کمبود کنونی بر زمینهی پرسشی کلی از مزایای جهانیشدن و کاهش فعالیت صنعتی غرب رخ داده است. علاوه بر این، فناوریهای جدید، مانند هوش مصنوعی، در چارچوب رویارویی ایالات متحده و چین هر چه بیشتر سیاسی میشود و اهمیتی استراتژیک می یابد. در نتیجه، یک بحران فنی پیش پا افتاده که ده سال پیش نمیتوانست توجه کسانی را که در خارج بخشهای مربوطه قرار داشتند به خود جلب کند، سردردهای وحشتناکی برای رهبران کره زمین ایجاد کرده است.
همهگیری کووید -١٩ البته به این امر کمک کرده است. برای ادامه بقا در قرنطینه، بیش از همیشه لازم بود که به خدمات دیجیتالی دسترسی داشت، امری که وجود روترها، سرور (رایانه)ها و سایر دستگاههای مملو از ریزپردازندهها را ضروری میکرد. مصرفکنندگان سپس ملال خود را در دریایی از لوازم خانگی غرق کردند و این امر باعث شد تقاضا برای مخلوطکن یا پلوپز به طور غیرمنتظرهای افزایش یابد. و بالاخره، اقدامات بهداشتی برای مدتی کوتاه کارخانههای نیمهرسانا را که عمدتا در تایوان، کره جنوبی و چین واقع شده بودند، تعطیل کرد.
یکی از پیشرفتهترین شرکتها در این زمینه، Yangtze Memory Technologies است که در شهر ووهان (چین) واقع شده. با این حال، سئول و تایپه که به دلیل برخورد سریع با همهگیری مورد تمجید قرار گرفتند، نتوانستند به مقدار کافی واکسن ذخیره کنند. شیوع اپیدمی در خطوط تولید باعث کندی هر چه بیشتر عملیات شد.
بدین ترتیب دیپلماسی غیرمعمولی بر اساس «واکسنهای در مقابل ریزتراشه» ظاهر شد: تایوان به طور قابلملاحظهای از اهرم منابع الکترونیکی خود برای تهیه دوز واکسن از متحدان مشتاق قطعات استفاده کرد. ژاپن که مشتاق جذب شرکتهای تایوانی به خاک خود است، ١.٢٤ میلیون دوز واکسن «آسترازنکا» به همسایه خود تحویل داد. واشنگتن که در ابتدا برای اهدای ٧٥٠ هزار دوز واکسن «مدرنا» برنامهریزی کرده بود، تعداد آن را سه برابر کرد. در اواسط ماه ژوئن، تایپه بزرگترین تولیدکنندهی تراشههای خود، Taiwan Semiconductor Manufacturing Company (TSMC)، و همچنین یکی دیگر از پرچمداران فناوری تایوانی، Foxconn، را موظف کرد تا مستقیماً برای خرید ١٠ میلیون دوز واکسن «بایونتک» با آلمان مذاکره کنند.(٢)
.
.
کمبود فعلی تراشهها در ایجاد تاخیر در خط تولید صنایع خودرو تاثیری دوچندان داشته است، زیرا این بخش از صنعت، موتور رشد اقتصادی و منبع امید برای بهبود وضعیت پس از کووید -١٩ است. با این حال، دهها سال است که این صنعت در مقابل آیههای مقدس «جهانیشدن» زانو زده: حداقلِ جنس در انبار برای به حداکثر رساندن صرفهجویی. تا زمانی که این زنجیرهی تأمین جنس کار میکند، تغییرات در بازار تقاضا سریعا قابل تنظیم است و نیازی به خرید و انبار قطعات غیرضروری از سوی شرکتها نیست.
.
محدودیتهای الگوی تولید بدون کارخانه
به دلیل گسترش همهگیری، خودروسازان مجبور شدند در میزان ذخیرههای خود تجدیدنظر کرده و سفارشهای نیمههادی خود را کاهش داده یا لغو کنند. اما آنها پیشبینی نمیکردند که از یک طرف تقاضای جهانی برای تراشه بالا بماند و از سوی دیگر تقاضا برای خودروها به سرعت افزایش یابد. برای رعایت فاصله فیزیکی در دوران کورونا، بسیاری از مصرفکنندگان ترجیح دادند با خودروهای جدید خود جابجا شوند تا وسایل نقلیه عمومی مملو از جمعیت. و آنهم در حالی که در یک خودرو آخرین مدل ١٤٠٠ تا ٣٥٠٠ نیمهرسانا به کار گرفته میشود و تجهیزات الکترونیکی در حال حاضر بیش از ٤٠ درصد هزینه ساخت آنرا شامل می شود.(٣)
واکنش طبیعی به این امر افزایش تولید ریزپردازندهها بود. اما مجموعهای از حوادث غیر منتظره، همراه با همهگیری کووید -١٩ ، مانع از آن شد. بین موج سرما در تگزاس - جایی که بیشتر تولیدات ریزپردازنده آمریکا در آن قرار دارد-، خشکسالی در تایوان - که دسترسی به آب را کاهش داده است-، آتشسوزی در یک خط تولید در ژاپن، به گل نشستن یک کشتی کانتینری در کانال سوئز و اشتیاق ناگهانی چینیها برای ذخیرهسازی نیمههادیها قبل از لازمالاجرا شدن تحریمهای ایالات متحده، همه و همه دست به دست هم داد تا از تولید و تحویل ریزپردازندهها جلوگیری کند. خودروسازان اروپایی شگفتزده شدند. حتی بزرگترین آنها به ندرت ارتباط مستقیم با تولیدکنندگان تراشه داشتند. همهی آنها تهیه تجهیزات الکترونیکی خود را به شرکتهایی مانند بوش یا کانتیننتال واگذار میکنند. اما در یک بازار زیر فشار، تولیدکنندگان ریزپردازندهها ترجیح دادند ظرفیت تولید خود را به سوی سودآورترین بخشها ، مانند رایانه و تلفنهای هوشمند، هدایت کنند.
چرا سازندگان خودرو قطعات الکترونیکی خود را نمیسازند؟ این سوالی است که آقای ایلان ماسک سعی در پاسخگویی به آن دارد. تسلا نه تنها در حال پیشپرداخت و انبار کردن نیمهرساناهای خود است - به نظر میرسد که ایدهی «تولید به هنگام» (Just in Time) دیگر از محبوبیت زیادی برخوردار نیست - بلکه این سازندهی خودروهای الکترونیکی و هیبریدی در حال خرید یک خط تولید نیمهرسانا است. فولکسواگن به نوبهی خود طراحی قطعات الکترونیکی برای «خودروهای خودران» را آغاز کرده است.(٤) اما طراحی یک چیز است و تولید داستان دیگری.
در اروپایی که اغلب واقعیتهای ژئوپلیتیک از پنجرهی تولیدکنندگان خودرو دیده و درک میشود، این مشکلات از دیدهها پنهان نمیمانند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در ماه مه گذشته اظهار داشت: «به نظر من درست نیست که بلوکی به اندازه اتحادیه اروپا نتواند نیمههادیهای خود را، خود تولید کند». و سپس اضافه کرد: «در سرزمین خودرو، شرمآور است که نتوانید تجهیزات اصلی را خودتان تولید کنید».(٥) نکتهسنجیای منطقی: در سال ١٩٩٠، اروپا ٤٤درصد از ظرفیت تولید جهانی را در اختیار داشت، در حالی که امروزه تنها ١٠درصد از آن را در اختیار دارد. اما، برای موثر واقع شدنِ این خویشتننگریِ دیرهنگام، حداقل لازم است که اعتقادات در مورد جهانیشدن، تجارت آزاد، امنیت ملی و استراتژی صنعتی که دهههاست هدایتگر سیاستهای بروکسل و واشنگتن در مورد نیمهرساناها است، زیر سوال برده شود.
ساختن تراشه الکترونیکی یک فرایند بسیار دشوار است، که بعضی از مراحل آن میتواند چند ماه طول بکشد: حکاکی، تمیزکردن، ردیابی مدارها... گاهی اوقات بیش از هزار عملیات برای انجام دگردیسی کافکایی مشتی ماسه – منبع تامین سیلیسیوم لازم برای رایجترین نیمهرساناها - به مدارهای یکپارچه با پیچیدگی جنونآمیز لازم است. با این حال، اصل کار ساده است. یک تراشه الکترونیکی از میلیونها، و گاهی میلیاردها، ترانزیستور تشکیل شده است. هرچه این تعداد بیشتر باشد، ارزش آن بیشتر است. این ترانزیستورها امکان کنترل جریان الکتریکی را فراهم میکنند: باز یا بسته. به لطف این زبان دوگانی متشکل از ٠ و ١ است که انفرماتیک مدرن، جریان برق را به اطلاعات تبدیل میکند.(٦)
مانند هر صنعت رقابتی، تولید نیمههادیها نیز مستلزم این است که ما همواره بیشتر و با هزینهای کمتر تولید کنیم. در مورد تراشهها، مساله افزایش قدرت محاسباتی و کاهش هزینههای مالی و انرژی آنها است. این به اصطلاح «قانون مور» است که نامش را از آقای «گوردون مور»، بنیانگذار اینتل گرفته: اگر روند کنونی ادامه یابد، تعداد ترانزیستورها در یک تراشه باید هر سال دو برابر شود، با کاهش در هزینه و افزایش قدرت مدار یکپارچه.
به صورتی متناقض، «همیشه بیشتر با هزینه کمتر» اینبار به «همیشه بیشتر با هزینه بیشتر»(٧) تبدیل شده است. رو در رو با سد قوانین فیزیک، تولیدکنندگان باید روی تجهیزات گرانقیمت سرمایهگذاری کنند. بین سالهای ٢٠٢١ تا ٢٠٢٤، TSMC قصد دارد ١٠٠ میلیارد دلار به خطوط تولید خود تزریق کند. سامسونگ به نوبهی خود میخواهد ١٥١ میلیارد دلار تا سال ٢٠٣٠ هزینه کند. سایر غولهای این حوزه ارقام مشابهی را اعلام کردهاند. هزینه به دلار، اما همچنین در مغزها: برای ماندن در مسیر قوانین مور، باید بتوان بر تعدادی از محققان که هجده برابر بیشتر از اوایل دهه ١٩٧٠ است، حساب کرد.
.
.
تراشههای الکترونیکی به ویژه با میزان ظرافت حکاکی متمایز میشوند. همانند «نسل» برای سایر محصولات، اندازههای حکاکی مجموعهای از تفاوتها در طراحی و فرآیند تولید را شامل میشود. به طور کلی، هر چه حکاکی ظریفتر باشد، هر ترانزیستور در داخل تراشه کوچکتر، سریعتر و کممصرفتر است. جدیدترین گوشیهای هوشمند و تبلتها دارای تراشههای حکشده در ٥ نانومتر هستند. با حکاکی ٣ نانومتری که تولید صنعتی آن تا قبل از سال ٢٠٢٢ آغاز نخواهد شد، ضخامت ترانزیستور از یک بیست هزارم (١/٢٠٠٠٠) قطر تار مو فراتر نمیرود. اما این نوع تکنولوژی به درد همه نمیخورد: جز در مورد هوش مصنوعی، صنعت خودرو به تراشههای کمتر پیچیدهای احتیاج دارد.
تا همین چندی پیش، تولید ریزپردازندهها توسط یک شرکت واحد انجام شد: تولیدکنندگان مدار مجتمع تراشههای خود را طراحی، تولید، آزمایش و بستهبندی میکردند. این شیوهی کار اینتل، آی.بی.ام. و تگزاس اینسترومنتز بود. این سیستم در اواخر دهه ١٩٨٠ زیر سوال رفت، زمانی که آقای موریس چانگ، مهندسی با اصالت چینی که در ایالات متحده آموزش دیده بود و چندین دهه تجربه کاری در تگزاس اینسترومنتز داشت، برای تأسیس TSMC به تایوان نقل مکان کرد. او که بریجبازی ماهر و از علاقهمندان شکسپیر بود، فهمید که تولید تراشه آنقدر سرمایهبر میشود که باید به مدل دیگری اندیشید. آقای چانگ بدین ترتیب خدماتدهی برای تولید نیمههادی را آغاز کرد: TSMC خطوط تولید مجهز خود را در اختیار شرکتهای بزرگ قرار میداد تا آنها بتوانند به جای تولید، نیروی خود را بر طراحی متمرکز کنند. دوران الگوی تولید بدون کارخانه در حال طلوع بود. موفقیت آقای چانگ در دهه ٢٠١٠ ادامه پیدا کرد، زمانی که اپل به او سفارش ساخت قطعات برای آیفون را داد. TSMC که تحت مدیریتی با مشت آهنین قرار داشت، در فرهنگ پارانویایی محرمانه نگهداشتن اسرار و در سازماندهی استاخانوفی* غوطه میخورد: برای مدتی، مهندسان بخش تحقیق و توسعه در سه شیفت کار می کردند.(8)
.
پایان هژمونی آمریکا
TSMC با سرمایهی بورسی بیش از ٦٠٠ میلیارد دلار - دو و نیم برابر اینتل - یکی از ده شرکت اول در جهان است و از لحاظ فنآوری چندین سال از رقبای خود جلوتر است. خط تولید جدید آن که سال آینده به بهرهبرداری میرسد ٢٠ میلیارد دلار هزینه دارد. «اتاق تمیز» آن، سالنی به اندازه بیست و دو زمین فوتبال است.
TSMC از جمله شرکتهایی بود که ریزپردازندهها را از تراشههای چند وظیفهای به قطعات الکترونیکی فوقالعاده تخصصی تبدیل کرد. غولهایی مانند آلفابت (Alphabet) و آمازون اکنون دارای چنین نیازهای ویژهای هستند و از چنان منابعی برخوردارند که نیمهرساناهای خود را بر اساس مشخصات بسیار دقیق طراحی میکنند.(٩) به احتمال زیاد، ظرف چند سال، خودروسازان مسیر مشابهی را برای مدارهای هوش مصنوعی خود پیش خواهند گرفت.
ظهور «تراشهی سفارشی» همچنین دلالت بر یک مدل تجاری حول مالکیت معنوی دارد. شاهد این امر ARM بریتانیایی است، که به سافت بانک (Softbank) ژاپنی تعلق دارد و در حال حاضر غول آمریکایی Nvidia پیشنهاد جنجالی تصاحب آن به مبلغ ٤٠ میلیارد دلار را داده است. ARM زرادخانه قابل توجهی از مالکیت معنوی را گرد هم آورده است: این شرکت راهحلهای انتزاعی ارایه میدهد که در صورت عملی شدن، معماری و در نتیجه عملکرد یک ریزتراشه را بهبود میبخشد. شرکتهای مشتری با پرداخت برای اجازهی استفاده (مجوز) به دستورالعملهایی برای پیادهکردن این قوانین انتزاعی به مواردی خاص دسترسی پیدا می کنند.
تا دهه ١٩٥٠، ایالات متحده بر این بخش تسلطی بلامنازع داشت. بودجه تحقیقاتی فراوان، همراه با حمایت همهجانبهی پنتاگون، هژمونی شرکتهای آن را تضمین میکرد. این انحصار در دهه ١٩٧٠ شکسته شد، زمانی که شرکتهای ژاپنی رقابت خود را در زمینه حسگرها (سنسورهای الکترونیکی) و تراشههای حافظه آغاز کردند. آنها در همانحالی که بازار خود را با جدیت به روی تهاجمات خارجی میبستند، تلاشهای جسورانهای را برای خرید شرکتها در ایالات متحده آغاز کردند.
دولت رونالد ریگان ناخشنود از این وضعیت یورش رقبای ژاپنی را با استفاده از بهترین سلاحهای تجاری و ژئوپلیتیکی خود خنثی کرد.(١٠) واشنگتن همچنین از نزدیکی صنایع و تحقیقات دانشگاهی حمایت کرد. در نهایت، ظهور مدل تولید بدون کارخانه برای ایالات متحده مفید بود، چرا که روی طراحی تمرکز میکرد و خطوط تولید گرانقیمت را به ژاپنیها میسپرد. اما صنعت ژاپن نتوانست برتری خود در زمینه ریزپردازندهها را حفظ کند: در حال حاضر این کشور فقط ١٠ درصد فروش تراشههای جهان را در اختیار دارد، در حالی که این رقم در سال ١٩٨٨، ٥٠درصد بود. ژاپن ٦٨درصد از نیاز خود به نیمهرساناها را وارد میکند.
آیا ایالات متحده که سهماش در تولید جهانی از ٣٧درصد در سال ١٩٩٠ به ١٢درصد کاهش یافته، پیروزیای شکستآمیز داشته است؟ علیرغم مشکلات موجود، صنعت آمریکایی که توسط Nvidia ، Advanced Micro Devices (AMD) ، Broadcom ،Qualcomm یا حتی اینتل نمایندگی میشود، چنین تصویری را ارایه نمیدهد، حتی اگر همهی این شرکتها در مقابل خواستههای جهانیشدن سرخم کرده باشند: انتقال فعالیتهای حاشیهای مانند تولید به آسیا. تمرکز بر بخشهای پرسود مانند فعالیتهای مربوط به مالکیت معنوی.
.
.
به نوبه خود، چین از نزدیک افزایش فعالیت TSMC را تحت نظر داشت.(١١) در بیشتر سالهای دهه ١٩٩٠، شرکتهای فنآوری آن که اغلب نزدیک به ارتش بودند، دستهایشان به دلیل توافق واسنار** در کنترل صادرات تسلیحات و فناوریهای پیشرفته بسته بود. این پروتکل دوران پساجنگ سرد، که در پایان سال ١٩٩٥ امضا شد، امکانات مانور کشور در زمینه نیمهرساناها را به شدت محدود کرد.
چین به قهرمانان ملیای نیاز داشت که بیشتر شبیه تاجران مستقل صادق باشند تا دست نشاندههای رژیم. آقای ریچارد چانگ این نقش را با تاسیس شرکت Semiconductor Manufacturing International (SMIC) در سال ٢٠٠٠ به عهده گرفت. آقای ریچارد چانگ مانند آقای موریس چانگ - که البته با او ارتباطی ندارد - چندین سال را در تگزاس اینسترومنتز گذرانده بود و سپس زیر نظر همنام خود در TSMC کار کرد. او در اواخر دهه ١٩٩٠ TSMC را ترک کرد تا یک شرکت رقیب تاسیس کند. شرکتی که در نهایت کنترل خود را بر آن از دست داد.
آقای ریچارد چانگ با تلخی تایوان را ترک کرد و به چین بازگشت و با صد مهندسی که او را دنبال کردند، در شانگهای مستقر شد، جایی که SMIC را تأسیس کرد. مشکل بتوان در او یک متحد ناگهانی حزب کمونیست را دید. او که بسیار مومن است، یک بار گفته بود: «پروردگار ما را به چین فراخواند تا محبت خدا را با مردم چین تقسیم کنیم».(١٢) البته این امر باعث نشد که سرمایهی قابل توجهی از گلدمن ساکس را جذب و آن را به یکی از سرمایهگذاران اصلی این شرکت تبدیل کند. اما، پس از سالها درگیری حقوقی با کارفرمای سابقش، که به همان اندازهی مقامات تایوانی از رفتن او عصبانی بود، مجبور به ترک SMIC در سال ٢٠٠٩ شد.
شرکت SMIC به راه خود ادامه داد و سرمایهگذاریهایی را از سازمانهای مختلف دولتی چین جذب کرد که جدیدترین آنها در ماه مه ٢٠٢٠ به مبلغ ٢.٢ میلیارد دلار بود. علیرغم این سرمایهگذاریها، SMIC هنوز عقبتر از سامسونگ و TSMC باقی مانده و در حال حاضر توانایی تکنیکیاش محدود به حکاکیهای ١٤ نانومتری است. اگر چه تحریمهای ایالات متحده مانع از آن شد که TSMC بتواند دستگاههای لیتوگرافی ماوراءبنفش پیشرفته تولیدشده توسط ASML هلندی را خریداری کند، اما شرکت چینی اعلام کرده که این مانع را دور زده است و نوآوریهای خودش به آن اجازه میدهد که تراشهها را در ٧ نانومتر حک کند.
برای دستیابی به این موفقیت، دولت چین اقداماتی با دقت جراحی برای دوپینگ تولید داخلی انجام داده و به نظر میرسد این تلاش نتیجه داشته است: چین در حال حاضر بیش از هر کشور دیگری در حال ساخت کارخانه تولید تراشه است. بیش از هزار طرح رسمی برای ساخت نیمههادیها به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد حمایت قرار گرفته است. طرح «مدارهای مجتمع» ٢٠١٤ به تنهایی ١٥٠ میلیارد دلار برای حمایت از صنعت داخلی، تشویق خرید شرکتهای خارجی و تامین مواد اولیه بسیج کرد. در سال ٢٠١٩، رقم ٢٨.٩ میلیارد دلار دیگر به این طرح تزریق شد. خود رییسجمهور چین، شی جین پینگ، متعهد شده است که تا ٦ سال آینده ١.٤ تریلیون دلار در فناوریهای استراتژیک سرمایهگذاری کند. آقای لیو هه، فارغالتحصیل هاروارد و معاون نخستوزیر، که سلطان تراشه نامیده میشود، مأموریت ساخت آخرین نسل ریزپردازندهها را بر عهده گرفته است.
پکن فاقد قدرت یا تخیل لازم برای انگیزه دادن به قهرمانان خود نیست(13): چین میتواند شرکتهای خارجی را مجبور به ادغام با شرکتهای چینی همراه با به اشتراک گذاشتن مالکیت معنویشان کند، اما همچنین میتواند هیولاهای الکترونیکی چینی را وادار کند تا از تولیدکنندگان ملی که تازه متولد شدهاند، خرید کنند و در صورت امتناع، آنها را از حمایت مالی دولت محروم نمایند.
دلیل این پافشاری چیست؟ اگر قرار است چین کارخانهی جهان باقی بماند، برای برآورده کردن اشتهای صنعت غولپیکر خود نیاز روزافزونی به ریزپردازنده دارد. و هنوز تا رسیدن به مقدار کافی فاصله زیاد است: تنها در سال ٢٠٢٠، این کشور ٣٥٠ میلیارد دلار تراشههای الکترونیکی از خارج خریداری کرد، بیشتر از واردات نفت آن. از سال ٢٠٠٥، این کشور به طور رسمی بزرگترین واردکنندهی نیمهرسانا در جهان است: تضاد بزرگی که شکاف عظیم بین تولید و مصرف آن را نشان می دهد.
چرا که دنیای نیمهرساناها بسیار ظالمانه است. به ازای هر شرکت با اندازه و وزن SMIC ، صدها و شاید هزاران شرکت دیگر، در سکوت میمیرند. بر اساس گزارش People’s Daily ، ٥٨ هزار شرکت تولید تراشه تنها بین ژانویه تا اکتبر ٢٠٢٠ در چین راه اندازی شده اند: بیش از ٢٠٠ شرکت در روز.
تلاش برای خرید ARM توسط Nvidia موجب نگرانی پکن شده است: اگر ARM ، این زرادخانه ی مالکیت معنوی، به یک شرکت آمریکایی بپیوندد، واشنگتن ممکن است برای جلوگیری از فروش مجوزها به شرکتهای چینی اعمال نفوذ کند. چین میتواند مانع ادغام ARM و Nvidia شود، مانند آنچه در گذشته کرده است. اما در دراز مدت، همه امیدهای خود را - مانند هند و روسیه - به فناوری آزاد و بدون حق امتیاز RISC-V بسته است که در آغاز فقط یک پروژه نرمافزاری رایگان توسعه یافته در دانشگاه برکلی بود، از نوامبر ٢٠١٩ به یک سازمان غیرانتفاعی غولپیکر به نام RISC-V International تبدیل و در سوییس مستقر شد. دلیل این تغییر محل: این سازمان که بیش از بیست شرکت چینی را در بین اعضای خود دارد، میتواند زیر ضربهی مقررات تجاری آمریکا قرار گیرد. شرکت تجهیزات مخابراتی ZTE ، Huawei و Alibaba در حال بررسی امکانات در دسترس قرار داده شده توسط RISC-V هستند.(14)
در بحبوحهی بحران نیمهرساناها، مضحکترین نمایش زیر سوال بردن توافق تجارت آزاد توسط سیاستمداران آمریکا بود. برایان دیس، مشاور اقتصادی رییسجمهور جوزف بایدن، در ژوئن گذشته در شورای آتلانتیک (Atlantic Council)، یک اتاق فکر محافظهکار، «کمای مصنوعی ایجادشده توسط سیاستمداران» درباره نیمهرساناها را محکوم کرد و یادآور شد که «استراتژیهای عمومی با هدف حفاظت و حمایت از صنایع ملی یک واقعیت قرن ٢١ است». وی در پایان گفت: «بازارها به خودی خود در فنآوریها و زیرساختهایی سرمایهگذاری نمیکنند که به نفع کل صنعت باشد».(15)
در ایالات متحده، سیاست در مورد ریزپردازندهها پاسخگوی ضرورتی مضاعف است: ایجاد اشتغال و ضربه زدن به چین. بایدن وعده داده که به هر قیمت فعالیتهای صنعتی را مجددا به ایالات متحده برگرداند و چه کسی میتواند با در اولویت قرار داشتن نیمهرساناها مخالفت کند؟ آن هم در شرایطی که دستمزد در این فعالیت دو برابر متوسط دستمزد در صنعت است. در اوایل ماه ژوئن، سنا قانون نوآوری و رقابت را تصویب کرد، که ٥٢ میلیارد دلار برای از رکود خارج کردن صنعت نیمهرسانای ایالات متحده اختصاص داده است. بخشی از این مبلغ میتواند برای تشویق سامسونگ و TSMC برای راهاندازی خطوط تولید پیشرفته در این کشور مورد استفاده قرار گیرد. اما اگر در بسیاری از بخشها ٥٢ میلیارد دلار رقم قابل توجهی باشد، این مبلغ قابل مقایسه با ٤٥٠ میلیارد دلاری نیست که کره جنوبی قصد دارد در ده سال آینده سرمایهگذاری کند. علاوه بر این، مزایای درازمدت جابجایی تولید همچنان روشن نیست: در طول ده سال، هزینهی راهاندازی خط تولید جدید در ایالات متحده حدود ٣٠ درصد بیشتر از تایوان یا کره جنوبی و ٥٠ درصد بیشتر از در چین است.(16)
در مورد چین، دولت بایدن به سیاست بیسازش دونالد ترامپ ادامه میدهد و حتی برخی از موارد آن را سختتر میکند. به عنوان مثال، فرمان ریاستجمهوری که در اوایل ژوئن ٢٠٢١ امضا شد، سرمایهگذاریهای ایالات متحده در ٥٩ شرکت چینی مشکوک به ارتباط نظامی از جمله Huawei و SMIC را ممنوع می کند.(17)
اما اروپا در این میانه چه میکند؟ واکنش رهبران آن مشابه همتایانشان در آن سوی اقیانوس اطلس است: وحشت. در ماه مه گذشته، تیری برتون، کمیسر مسوول سیاستهای دیجیتال، توضیح داد که اتحادیه باید سیاست «بسیار سادهلوحانه و بسیار باز» خود را تغییر دهد و حداقل ٢٠درصد از سهم نیمهرساناهای جهان را تا سال ٢٠٣٠ تولید کند. روش مودبانهای است برای اعتراف به این که بر خلاف ایالات متحده، اروپا نتوانسته جهانیسازی را به نفع خود جهت دهد. اروپا تنها ٣درصد از بازار «طراحان تراشهی بدون کارخانه» را در اختیار دارد. در ٥٠ شرکت برتر، تنها شرکت اروپایی Nordic Semiconductor نروژی حضور دارد. شرکت دومی نیز میتوانست وجود داشته باشد اگر Dia Dialog Semiconductor log بریتانیایی به تازگی توسط Renesas Electronics ژاپنی خریداری نشده بود.
بزرگترین نامهای اروپایی در این بخش - NXP Semiconductors (هلند)،Infineon Technologies و Bosch (آلمان)، STMicroelectronics (فرانسه و ایتالیا) - بخشی از خطوط تولید خود را حفظ کردهاند، اما همهی آنها وابسته به TSMC و گروههای متصل به آن هستند. آنها از جمله با مشتریانی با نیازهای بسیار خاص، به ویژه در بخشهای صنعتی و خودرو کار میکنند و در سنسورها و مدارهای مجتمع تغذیه الکتریکی تخصص دارند. بر خلاف نیمهرساناهای پیشرفته، این نوع ریزتراشهها شامل قوانین مور نمیشوند و بنابراین، مسابقه برای حکاکی ظریفتر در آن از اهمیت کمتری برخوردار است.
.
یک شکست اروپایی
اکثر شرکتهای اروپایی در وضعیت خوبی قرار دارند، زیرا تقاضا در بخش خودرو کاهش نمییابد. اما، این ریزپردازندهها که در وسایط نقلیه به کار میروند، واقعاً در خط مقدم دستاوردهای تکنیکی نیستند. با توجه به این که اروپا جاهطلبی رقابت با اپل و سامسونگ در تولید تبلت و تلفنهای هوشمند را کنار گذاشته است، هیچ کس نمیتواند اطمینان دهد که تقاضایی اروپایی برای ریزپردازندههای پیشرفته با تکنیک حک بسیار ظریف وجود داشته باشد. و اگر تقاضایی در اروپا نیست، چرا شرکتهای چندملیتی باید خطوط تولیدی در جایی ایجاد کنند که دستمزد بیشتری نسبت به آسیا بپردازند؟ به سختی میتوان شرکتهای آمریکایی را برای تولید قطعات خود در شهر درسدن (آلمان) به جای تایپه (تایوان) متقاعد کرد.
بنابراین، همانطور که انتظار میرفت، اظهارات آقای تیری برتون شور و شوقی ایجاد نکرد. غولهای اروپایی هیچ تمایلی به سرمایهگذاری میلیاردی برای تولید تراشههای پیشرفته در اروپا تا سال ٢٠٣٠ ندارند. اینتل، همراه با سامسونگ و TSMC به تقاضای کمک اروپا شجاعانه! به این شکل پاسخ داد: البته به شرطی که هر کارخانه حداقل ٤ میلیارد یورو یارانه دریافت کند.
آقای برتون متقاعد شده است که هر چند در حال حاضر اروپا بازاری برای تراشههای پیشرفته ندارد، اما رسالت آن ایجاد فنآوریهایی برای تولید آن است. اعتقادی که بیشتر به سحرپنداری و تفکر جادوئی*** میماند. وابستگی اروپاییها به نیمههادیها ضعف بسیار عمیقتری را نشان میدهد که تزریق مالی برای از بین بردن آن کافی نخواهد بود. اروپا با سپردن سیاست نظامی به پنتاگون و استراتژی صنعتی خود به خودروسازانش، تمام توانایی خود را برای برنامهریزی استراتژیک تولید لوازم الکترونیکی از دست داده است و گاهی اوقات تعجب میکند که چرا باید این همه وقت را به فکر کردن درباره آن هدر دهد.
نظام تکنولوژیکی که اقتصاد اروپا را پیش میبرد، قرار بود فقط از قوانین بازار اطاعت و از مسایل ژئوپلیتیک دوری کند. نگرشی که کاملا احمقانه به نظر میرسد. میتوان حتی پیشبینی کرد : «ایرباس نیمهرساناها» که تکنوکراتهای اروپایی مزه آن را خواهند چشید، بدون شک زیر پرچم چین به پرواز درمیآید.
.
.
یرگرفته از: روزنامه لوموند دیپلماتیک
.
.
مطالب مرتبط:
.
.
منابع:
*آلکسی استاخانوف کارگر معدن در اتحادشوروی بود. او روش خاصی برای استخراج ذغال سنگ ابداع کرد و میزان استخراج آن را ١٤ برابر کرد.
** توافقنامه Wassenaar : یک رژیم کنترل چند جانبه صادرات است که در سال ١٩٩٦ توسط ٣٣ کشور به منظور هماهنگی سیاستهای خود در زمینه صادرات تسلیحات متعارف ایجاد شد.
*** تفکر جادوئی نوعی استدلال سببی است که در جستجوی یافتن رابطهای بین گفتار و یا اعمال از یک سو و رویدادهایی خاص از سوی دیگر است. در خرافات مذهبی به عنوان مثال این رابطه میان رسومی مانند قربانی کردن از یک جهت و اجر مورد توقع از جهت دیگر است.
١- Edward White, « US companies lobby South Korea to free jailed Samsung boss », Financial Times, Londres, 20 mai 2021.
٢- Lauly Li et Cheng Ting-fang, « Foxconn and TSMC sign $350m deal to buy Covid vaccines for Taiwan », Nikkei Asia, 12 juillet 2021.
٣- « Semiconductors — the next wave. Opportunities and winning strategies for semiconductor companies », Deloitte, avril 2019.
٤- « Tesla set to pay for chips in advance in bid to overcome shortage », Financial Times, 27 mai 2021 ; « Volkswagen to design chips for autonomous vehicles, says CEO », Reuters, 30 avril 2021.
٥- Christoph Rauwald, « Bosch opens German chip factory to help relieve global shortage », Bloomberg Businessweek, New York, 7 juin 2021.
٦- در بین تراشهها، تراشههای منطقی و تراشههای حافظه (اولین محاسبه، دومی ذخیره)، تراشههای آنالوگ (که سیگنالهای آنالوگ مانند صدا و نور را دیجیتالی میکند)، سنسورها و غیره وجود دارند. در این مقاله ، واژههای «تراشه» و «ریزپردازنده» به صورتی کاملا مجزا از هم استفاده شدهاند.
٧- Cf. « Semiconductors : US industry, global competition, and federal policy » (PDF), Congressional Research Service, Washington, DC, 26 octobre 2020.
٨- Yang Jie, Stephanie Yang et Asa Fitch, « The world relies on one chip maker in Taiwan, leaving everyone vulnerable », The Wall Street Journal, New York, 19 juin 2021.
٩- Ian King et Dina Bass, « Why Amazon, Google, and Microsoft are designing their own chips », Bloomberg Businessweek, 17 mars 2021.
١٠- Cf. Tom Meinderts, « The power of section 301 : The Reagan tariffs in an age of globalization », Globalizations, vol. 7, no 4, Abingdon-on-Thames, 2020.
١١- Seamus Grimes et Debin Du, « China’s emerging role in the global semiconductor value chain », Telecommunications Policy, Elsevier, Amsterdam, à paraître.
١٢- « Richard Chang : Taiwan’s silicon invasion », Bloomberg Businessweek, 9 décembre 2002.
١٣- نقطه نظر امریکایی رجوع کنید به : Stephen Ezell, « Moore’s law under attack : The impact of China’s policies on global semiconductor innovation », Information Technology & Innovation Foundation, février 2021, et « China’s new semiconductor policies : Issues for Congress », Congressional Research Service, 20 avril 2021.
١٤- Tobias Mann, « Is RISC-V China’s semiconductor salvation ? », SDX Central, 6 mars 2021, www.sdxcentral.com
١٥- James Politi et Aime Williams, « Top Biden aide calls for US to embrace “industrial strategy” », Financial Times, 23 juin 2021.
١٦- Antonio Varas, Raj Varadarajan, Jimmy Goodrich et Falan Yinug, « Government incentives and US competitiveness in semiconductor manufacturing » (PDF), Boston Consulting Group - Semiconductor Industry Association, septembre 20
١٧- « Washington to bar US investors from 59 Chinese companies », Financial Times, 4 juin 2021.
.
نوشته کامل و پر محتوایی بود
خسته نباشید و ممنون