.
.
در سال ۱۳۵۴ من ۱۴ساله بودم و ما در خانه تلویزیون نداشتیم. آن روزها بعضی از قهوهخانهها برای جلب مشتری تلویزیون از نوع سیاه و سفید در مغازهی خود نصب کرده بودند که بر بالای دیوار قهوهخانه نصب بود و هر مشتری که به قهوهخانه میآمد بابت تماشای تلویزیون باید ۲ ریال میپرداخت، در حالی که در آن روزها هر استکان چای ۱ ریال ارزش داشت. سر کوچهی ما واقع در جنوب تهران، خیابان شیر و خورشید، نرسیده به خیابان عباسی، خیابان رباطکریم فرعی، یک قهوهخانهی پر رفت و آمد قرار داشت. این قهوهخانه یک تلویزیون ۲۴ اینچ «شاوبلورنس» هم داشت. یادم هست که پول نداشتم که برای تماشای فیلم داخل قهوهخانه بشوم. گذشته از این، از طرف پدر و مادر هم اجازه نداشتم که وارد قهوهخانه بشوم. جمعهها بعدازظهر فیلم علمی-تخیلی «پیشتازان فضا» از کانال یک «تلویزیون ملی ایران» پخش میشد: «آقای اسپاک» با آن گوشهای درازش برایم خیلی شخصیت جالبی بود و به یاد دارم که خون آقای اسپاک قرمز نبود، بلکه به رنگ سبز بود ...
.
.
من چون پول نداشتم از بیرون قهوهخانه، از پشت شیشه، از پیادهرو فیلم را تماشا میکردم ...
یک روز به صورت اتفاقی با برادرم در میدان گمرک، از خیابانی که به نزدیک میدان گمرک منتهی میشد ، سر درآوردیم. (بعدها فهمیدم که محلهی بدنام تهران در آن منطقه قرار دارد، و این موضوعی بود که من و برادرم نمیدانستیم). در قسمتی از این خیابان اوراقفروشیها و کهنهفروشیهای زیادی قرار داشتند. بعد از کمی جستجو، یک تلویزیون قدیمی ۲۱ اینچ آر.تی.آی. تمام لامپیِ خراب با کمک مالی برادرم به قیمت ۷۰۰ ریال خریدم و این تلویزیون را با کمک یک گاریچی به خانه رساندم و شروع به تعمیر آن کردم. بعد از یک هفته تلاش بالاخره آن را به کار انداختم. اشکال ورتیکال داشت و بالاخره یک خازن اتصالکوتاهکردهی ولت بالا، 0/22 میکروفاراد ۴۰۰ ولت، را تعویض کردم و درست شد. ورتیکال باز شد (اندازهی این خازن همانند یک گردوی بزرگ بود که از پشت شهرداری خریده بودم). این تلویزیون تا سال ۱۳۵۹ به خوبی کار کرد. به یاد دارم در آن روزگار پنج شنبه شبها برنامهای به نام «شو میخک نقرهای» با اجرای «فریدون فرخزاد» و جمعه شبها شوی دیگری با اجرای «پرویز قریب افشار» را با علاقه میدیدیم. همین طور سریال «روزهای زندگی» و ...
آن روزها تعداد فرستندههای تلویزیونی، چند کانال بیشتر نبود: کانال ۱ و ۲ و کانال ۱۲ که به آن «کانال آمریکا» هم میگفتند که مخصوص آمریکاییهای مقیم تهران بود و برنامه هایی به زبان انگلیسی پخش میکرد و فقط در شمال تهران و شمیرانات دریافت میشد. بعدها «کانال آموزشی» هم ایجاد شد و برنامههای آموزشی مخصوص دانشآموزان را ارایه می داد.
تهران، خیابان لالهزار نو، ۵۰ متر بالاتر از تقاطع خیابان استانبول، سمت چپ، سینما متروپلِ دههی ۳۰ و رودکی امروز. اکثر این ساختمانها، که 70 سال از عمرشان میگذرد، هنوز هم پابرجا هستند. این ساختمان محل زندگی و کار من بوده است. از کودکی در این محل بودهام و خاطرات شیرین زیادی از اینجا دارم. گوگوش خواننده به همراه عمویش از همین محل رشد کرد و مشهور شد. ورودی پاساژ گیدفر در عکس دقیقاً مقابل همان جایی است که یک خانم در تصویر دیده میشود. البته این عکس مربوط به دهه ۴۰ است و الان کمی تغییر کرده است. |
.
ادامه دارد ...
.
.
مطالب مرتبط:
یادی از اولین جنگ ستارگان در «رادیو تلویزیون» 37 سال پیش
مهر ماه امسال تلویزیون در ایران 60 ساله شد
.
.
درباره نویسنده:
.
.
www.etesalkootah.ir || 2019-02-03 © 2015 www.etesalkootah.ir © All rights reserved. تمامی حقوق برای www.etesalkootah.ir محفوظ است. بیان شفاهی بخش یا تمامی یک مطلب از www.etesalkootah.ir در رادیو، تلویزیون و رسانه های مشابه آن با ذکر واضح "اتصال کوتاه دات آی آر" بعنوان منبع مجاز است. هر گونه استفاده کتبی از بخش یا تمامی هر یک از مطالب www.etesalkootah.ir در سایت های اینترنتی در صورت قرار دادن لینک مستقیم و قابل "کلیک" به آن مطلب در www.etesalkootah.ir مجاز بوده و در رسانه های چاپی نیز در صورت چاپ واضح "www.etesalkootah.ir" بعنوان منبع مجاز است. |
.